شرح: اورارا، یک دختر شیرین و بی گناه، با پدر ناتنی خود رازی را در خود دارد که هیچ کس دیگری نمی داند. وقتی آنها مخفیانه ملاقات می کنند، انگشتان ماهر و اسباب بازی بازی های پدر ناتنیش او را به ناله های شدید می رساند. رابطه ممنوع آنها آنها را از طریق موقعیت های مختلف، از جمله دختر گاوچران و مبلغان می برد.