شرح: گابریلا از آپارتمانش بیرون انداخته می شود و لوکاس با گرفتن وسایلش به او کمک می کند. او که با همسر لوکاس دوست است، به او مکانی برای اقامت پیشنهاد می کند. پس از کمی صحبت، همه چیز گرم شد زیرا لوکاس مشتاقانه گابریلا را با دهانش خوشحال کرد و سپس او را در موقعیت های مختلف برد.