شرح: اتاق برادر ناتنی من به قرار ملاقات مخفی ما تبدیل شد. هر روز او را مسخره می کردم، برهنه می شدم و او را به سختی تکان می دادم. سپس، به طرز ماهرانه ای کیرش را می مکیدم و باعث می شدم که او از لذت ناله کند، همانطور که تخم هایش را تخلیه می کردم. این روال عالی ما بود - تا زمانی که من را گرفت.